نام فیلم: تیغ و ابریشم
کارگردان: مسعود کیمیایی
سال تولید: 1364
موضوع: پلیسی / ماجرایی
بازیگران: فریماه فرجامی، جلال پیشوائیان، جمشید هاشمپور، فرامرز صدیقی، مجید مظفری، محمد صالح علا، نرسی گرگیا،سیروس گرجستانی، اکبر معزی، سید حسن حسینی، علی محزون، سعید پیردوست، کامران باختر …
خلاصه داستان فیلم سینمایی تیغ و ابریشم:
در جلسه ای در بانکوک تصمیم گرفته می شود که بیست تن هروئین خالص برای توزیع در دانشگاه، مدارس، کارخانه ها و جبهه های جنگ به ایران حمل شود. زن و مرد جوانی پس از دستگیری در بازجویی ارتباط خود را با شبکه بین المللی قاچاق و پخش مواد مخدر فاش می کنند. زن در زندان خودکشی می کند و مرد اطلاعات خود را درباره ارتباط پدرش با شبکه قاچاق و پخش مواد مخدر در اختیار بازجو می گذارد…
تیغ و ابریشم عنوان فیلمی ایرانی ساخته مسعود کیمیایی است که در سال ۱۳۶۴ منتشر شد. فیلم در زمان اکران با سانسورهای بسیاری مواجه شد .
نام فبلم: سرب
کارگردان: مسعود کیمیایی
سال تولید: 1367
موضوع: اکشن / حادثه ای
بازیگران: هادی اسلامی ، جلال مقدم ، جمشید مشایخی ، فریماه فرجامی ، امین تارخ …
خلاصه داستان فیلم سینمایی سرب :
دانیال و مونس که می خواهند به ارض موعود بروند با مخالفت سازمانی به نام هاگانا که یهودیان را بسیج می کند روبرو می شوند. یعقوب عموی دانیال به دست اعضای هاگانا کشته می شود و دانیال و مونس که قاتل را شناخته اند می گریزند. میرزا محسن فرد متدینی که به کمک مقتول شتافته، به عنوان قاتل دستگیر و به زندان افکنده می شود. نوری برادر میرزا محسن که خبرنگار است تصمیم دارد زن و شوهر یهودی را برای ادای شهادت به دادگاه ببرد…
این فیلم در هفتمین دورهٔ جشنواره بینالمللی فیلم فجر کاندیدای چند جایزه بوده و سیمرغ بلورین بهترین فیلمبرداری و بهترین چهرهپردازی را از آن خود ساخته است.
تهران در زمان ساخت این فیلم در معرض بمبارانهای عراق قرار داشت و پس از آنکه ۸ بمب در اطراف لوکیشن مربوط به سکانس دادگاه اصابت کرد، محل فیلمبرداری به شمال ایران منتقل شد. همچنین از آنجا که داستان فیلم در تهران سالهای ۳۰ خورشیدی میگذرد، گروه نیاز به استفاده از اتومبیلهای قدیمی برای به تصویر کشیدن خیابانهای آن زمان داشته است و از آنجا که تنها ۳ عدد از این گونه اتومبیلها در اختیار گروه بوده، دستاندرکاران ساخت فیلم با رنگ کردن و استفاده از آنها در سکانسهای مختلف توانستهاند این کمبود اتومبیل را جبران نمایند.
نام فیلم: سفر سنگ
کارگردان: مسعود کیمیایی
سال تولید: 1356
موضوع: اجتماعی حماسی
بازیگران: سعید راد، فرزانه تاییدی، محمدرضا فاضلی، حسین گیل، گیتی پاشایی، سعید پیردوست، جعفر والی، آرش تاج تهرانی، حمید طاعتی …
خلاصه داستان فیلم سفر سنگ:
ارباب روستا، سالهاست که مالک تنها آسیاب آبادی است و مردم را استثمار میکند. او درضمن از ساختهشدن آسیابی که بتواند منافع مردم را تأمین کند جلوگیری میکند. مدتهاست که مردم روستا سنگ عظیمی را برای آسیاب تراشیده و آماده کردهاند، اما برای حملش ایادیِ ارباب همیشه مانع شدهاند. بالاخره یک کولی به روستا میآید. ورود کولی به روستا احساسات فروخفتهٔ مردم را بیدار میکند؛ ولی اکثریت جرأت همراهی با او را ندارند و بیتفاوت با سخنانش روبهرو میشوند. کولی بااینکه طرفیتی در ماجرا ندارد، بالاخره موفق میشود چند تن، از جمله یک آهنگر را تهییج کند تا برای آوردن سنگ بروند…
سفرِ سنگ عنوان یک فیلم سینمایی به کارگردانی و نویسندگی مسعود کیمیایی محصول سال ۱۳۵۶ است. این فیلم در روستای زیاران، از توابع استان قزوین ساخته شده است.
نام فیلم: رئیس
کارگردان: مسعود کیمیایی
سال تولید: 1385
موضوع: حادثه ای / اجتماعی
بازیگران: فرامرز قریبیان، خسرو شکیبایی، لعیا زنگنه، پولاد کیمیایی، داریوش ارجمند، امین تارخ، مهناز افشار، اکبر معززی، حمیدرضا افشار، بهزاد اقطایی، شاهرخ نورمحمدی، ضیاء همایون، فروردین رستمی امانی …
خلاصه داستان فیلم سینمایی رئیس:
سیامک، جوانی که تا زباله شدن رفته است، لیست بیست و پنج جوان در جیب اوست که باید به آنها مواد مخدر از نوع پیشرفته ترین تا قدیمی ترین برساند. رضا، پدر سیامک، بعد از چندین سال دوری از وطن برای پدری کردن می آید، در حالی که خودش هنوز یک فراری است. تنها دوست دوران جوانی او که بسیار با هم چرخیده اند، درس خوانده اند، سینما رفته اند و بیلیارد بازی کرده اند، شاید هنوز او را باور کند. رضای دیگر، دوستش، یک سرهنگ شاغل و تنهاست. زن سرهنگ با دو پسرش در یک حادثه از جهان رفته اند. سرهنگ رضا را باور دارد که رضای قدیمی گناهکار نیست. آنچه می ماند عشق و عاشقیت است. رضای گناه کرده، هنوز عاشق زن از دست رفته و سقوط کرده اش، میتواند او را ببخشد. سیامک کتابچه نام های مشتری هایش را می سوزاند. سیامک عشق را در میان نام های کتابچه اش پیدا کرده و خط زده است. عاشقان سیاه بخت، به دنبال قطره ای از زندگی از دست رفتهشان می دوند. حتی جراح پیر شده تنهای یک دوره، عشق را بنیان تازهشان می داند. جراح می داند، عاقبت، شکستن «رئیس» است. رئیس در برج عاج خود همه را می گرداند. فقط احساس زنده شدن رفاقت دو رضای رفیق مانده است که سیلی هولناک میشود و دست رئیس را به دستبند و سینه اش را به گلوله می رساند. رضا پسرش را یافته است…اما…قصه تمام نیست…قطره های زهر ارزانند و در انتظار…آنها.