نام فیلم: گاهی به آسمان نگاه کن
کارگردان: کمال تبریزی
سال تولید: 1381
موضوع: ماورائی / دفاع مقدس
بازیگران: رضا کیانیان ، آتیلا پسیانی ، هانیه توسلی ، احمد آقالو ، حمید امجد ، اصغر نقی زاده ، محمود بهرامی ، محمدصدیق مرادزاده ، پریوش نظریه ، اسماعیل شنگله ، فرج مولایی …
خلاصه داستان فیلم گاهی به آسمان نگاه کن :
هاتف روحي است كه از زندگي و زمان مرگ آدم ها خبر دارد. او در مقطعي از آسمان به زمين مي آيد تا اين بار با رفتن به آسايشگاهي كه جانبازان جنگ در آن سكونت دارند به زندگي و سرنوشت آنها بپردازد. بهمن، يكي از ساكنان آسايشگاه، كه جانباز و مبتلا به سرطان است، نوشتن آخرين كتابش را تمام كرده، اما براي چاپ آن با مشكل رو به رو است. او از دكتر آزمايشگاه كه متخصص پوست و زيبايي است كمك مي خواهد تا مجوز چاپ بگيرد. از سويي دكتر نيز كه در كار ساخت و ساز و زد و بند هاي پنهاني با تاجري به نام فاضلي است، قصد دارد با كمك او يك مجتمع بزرگ زيبايي پوست تأسيس كند. فاضلي براي پيشبرد كارهايش سعي مي كند با دادن رشوه و وسوسه كردن رنجبر كه مسؤوليت واحد اعطاي وام و اعتبارات بانك را برعهده دارد، به اهداف خود برسد. هاتف كه مراقب همه چيز است مقابل چشم آنها نمايان مي شود و مي گويد تا ده دقيقه ديگر فاضلي خواهد مرد…
………………….
گاهی به آسمان نگاه کن هشتمین فیلم سینمایی کمال تبریزی است. این فیلم در بیست و یکمین جشنواره فیلم فجر (۱۳۸۱) نامزد دریافت پنجسیمرغ بلورین بود، که در نهایت موفق به کسب هیچ سیمرغ بلورینی نشد. فیلم در کنار این ناکامی در این دوره از جشنواره به عنوان دومین فیلم برگزیده تماشاگران انتخاب شد. بر اساس آرا تماشاگران، فیلم فرش باد ساخته دیگر کمال تبریزی به عنوان فیلم برگزیده جشنواره بیست و یکم انتخاب شد. فیلمنامه این فیلم برداشتی آزاد از رمان مرشد و مارگریتا اثر میخائیل بولگاکف نویسنده روس است که توسط فرهاد توحیدینوشته شدهاست. فیلم ساختار غیرمتعارفی دارد که ناشی از این فیلمنامه اقتباسی است.
نام فیلم: آزمایشگاه
کارگردان: حمید امجد
سال تولید: 1390
موضوع: کمدی / عاشقانه
موسیقی: فردین خلعتبری
بازیگران: رامبد جوان، باران کوثری، افشین هاشمی، شبنم مقدمی، رضا بهبودی، فرزین محدث، امیر میرآقا، ساغر عزیزی، رضا کیانیان و حضور افتخاری هدایت هاشمی
خلاصه داستان فیلم سینمایی آزمایشگاه:
قهرمان غمخوار قلاویز جوان خجالتی شهرستانی، با رتبه اول در رشته علوم آزمایشگاهی از دانشگاه فارغ التحصیل شده است. نیلوفر پاکزاد همکلاسی اوست که در آزمایشگاه بیمارستانی که پدرش مدیریت آن را بر عهده دارد، مشغول به کار است. بین قهرمان و نیلوفر رابطه عاطفی پنهان و ناگفته ای وجود دارد که خجالت قهرمان مانع از بروز آن می شود. قهرمان سالهاست پیشخدمت رستورانی گیاهیست و از این راه خرجش را درمی آورد. نیلوفر به او قول داده و محض اتمام درسش او را در آزمایشگاه بیمارستان استخدام کند. ولی در روز مصاحبه به مشکلی برمی خورد و دیرتر از رقیبان می رسد. رقیب او اشکان است که شاگرد تنبل دانشگاه بوده و سعی دارد به واسطه نفوذ و تمکن مالی پدر و مادرش جایگاهی در آزمایشگاه به دست بیاورد. مدیر آزمایشگاه که بسیار پایبند قانون است، می خواهد اولین شخص حاضر در مصاحبه را بپذیرد. قهرمان وقتی به آزمایشگاه می رسد که کار از کار گذشته و پدر فرزین قول خرید مقداری از سهام آزمایشگاه را هم به دکتر پاکزاد داده است. حتی قول و قرار مهمانی قبولی و جشن فارغ التحصیلی فرزندانشان را هم در همان شب در سالن آمفی تئاتر بیمارستان گذشته اند. با خواهش های نیلوفر دکتر پاکزاد راضی می شود که هر دو نفر به صورت آزمایشی در آزمایشگاه کار کنند تا بهترین نفر انتخاب شود…